تورا به خدا، به هرکه میپرستی یاهر چه میپرستی به من تلفن نزن. تو نمیدانی من این مدت که قرار شد به هم کمتر تلفن بزنیم چقدر با خودم کشمکش داشتهام. اوائل میگفتم ولش کن تلفن زدن ندارد. من باید موقعیت خودم را حفظ کنم. من مثلاً برای خودم آدمی هستم! اما چند روز که گذشت خاطرات تو، حتی خاطرات بد و ناراحتکننده یکی یکی آمدند سراغ من؛ انگشت زدند روی شانهام..