«مرگ سرخ مدتها بود در کشور بیداد میکرد. کسی طاعونی این همه کشنده یا این همه شنیع ندیده بود. حضور جسمی آن، خون بود و مهرش سرخی و وحشت خون. دردها شدید بود و سرگیجهی ناگهانی و سپس خونریزی پایانناپذیر از منفذهای تن و از حال رفتن. لکهای ارغوانیِ تن و بهویژه چهره از نشانههای این آفت بود که قربانی را از یاری و همدردی همنوعانش محروم میداشت. سرایت، پیشرفت و پایان بیماری همه با هم نیم ساعتی بیش..