نوع اثر : شعر
نویسنده
گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ، تهران ، ایران
کلیدواژهها
موضوعات
بود در کوچه ما دکتر دندانسازی
از حکیمان بجا مانده ز نسل ماضی
قالب ساخت دندان چو یکی بیش نداشت
دست دندان به دهان همه یکسان میکاشت
گّر به خنده، دهن اهل محل وا میشد
هنر دکتر ما فاش و هویدا میشد
چون به یکسانی ابناء بشر باور داشت
خاله و عمه و خالو و عمو فرق نداشت
اصغری شکل هما و گل پری مثل رضا
فرق یک پیرزن از مرد جوان ناپیدا
از شباهت همگی مثل برادر بودند
یا به سر چارقدی داشته خواهر بودند
مرد با تجربه، شاکی ز شکایت هاشان
خرده فرمایش و دستور و شماتت هاشان
اولی گفته که دندان، تنه بر سق بزند
دومی آمده چون در دهنش لق بزند
مرد آید که طبیبا! لثهام ناسور است
زن بگوید که حکیما! دهنم رنجور است
آن یکی گفته که دندان به دهان جا نشود
دیگری گفته چرا محکم و پایا نشود
زید گوید که غذا را نتوانم بجوم
عمر نالد که شبیه زن همسایه شدم
ز همه مشتریان معترض و نالان بود
خسته از قدرشناسی کم ایشان بود
حیف از تجربه وهوش وتوانایی من
هنر و دقت و شخصیت ودانایی من
گفتمش از همه جمع دهن سرویسان
بوده شخصی که نباشید ز دستش به فغان؟
گفت آنکس که قدم تا ز مطب بیرون برد
زیر کالسکه همسایه بیفتاد و بمرد!