تداعی

نوع اثر : داستان

نویسنده

---

چکیده

نور در یک شعاع محدود بر حیاط چهار ضلعی که گاهی من اول آنم و گاهی آخر آن روی زمین فرو می‌پاشد. پشه‌ها گرد حباب نورانی قیقاج می‌روند و سیاهی شب هر جا که بخواهد خودش را کشیده است. نگاهم را بر کف پوش سیاه ترک خورده می‌دوزم و خودم را بالا و پایین می‌برم. نور باریکی از نورافکن‌های محوطه روبرویی بر شانه دو سربازی که مقابل درب ورودی ایستاده‌اند به هر طرف رفته است. یکی توی اتاقک شیشه‌ای نگهبانی، پست می‌دهد و دیگری با بی‌سیم لابلای ده انگشتش مدام ور می‌رود. نفر سوم هر کجا که  می‌روم دنبال من می‌آید.‌..

کلیدواژه‌ها

موضوعات