گل سفید

نوع اثر : داستان

نویسنده

...

چکیده

دسته‌های پلاستیک پُر را به هم گره کور زد پرت کرد توی انباری تاریک، برگشت نشست روی مبل سرش را با دستانش گرفت و محکم فشار داد.
 خیلی وقت بود که سری به پدرش نزده بود دلش هوایی شد غروب‌گاه رفت، خلاف همیشه که صبح زود به دیدار پدر می‌رفت و با آب و گلاب قبر را می‌شست و رز سفیدی را روی قبرش پرپر می‌کرد..

کلیدواژه‌ها

موضوعات