آنچه در پی میآید تمامی گزین گویههایی است که نیچه درباره زنان گفته است. ما این گُزین گویهها را ازسراسر آثارش استخراج کرده و یکجا آوردهایم. درآغاز به آن بودم تا این گٌزین گویهها را با مقالهای درباره دیدگاه نیچه درباره زنان همراه کنم اما دریافتم که حجم مطلب بیش از حوصله خواننده خواهد شد، از این رو آن مقاله را حوالت به فرصتی دیگری میدهم و به باز گفت کلام نیچه بسنده میکنم؛ با دو توضیح: نخست آنکه ممکن است بسیاری از گٌزین گویهها با همدیگر در تناقص به نظر آیند. این از چند روست یک اینکه نیچه استاد پارادوکس است و ذم شبه مدح ومدح شبه ذم را بارها به کارمیگیرد به همین دلیل میباید مراقب کنایههای او باشیم. دیگر اینکه او با تناقضهای خود تعمداً برآن است تا نسبی بودن حقایق را متذکر شود و سرانجام اینکه برخی از تناقضهای نیچه نیز نه آگاهانه بلکه ناخودآگاهانه در اندیشه و شخصیت او سرشته است. و توضیح دوم اینکه رسم الخط و اصولاً شیوه سخن گفتن نیچهگاه نامه سوم و غریب است. من در ترجمه این غرابت را حفظ کردهام. پس بسیاری از نقطهگذاریهای غیر معمول و نثر و زبان پرپیچ و خم متن نه لغزشهای ترجمه بلکه سبک و سیاق کلام نیچه است..