صداها ضعیف است اما از همان همهمه محو هم حس شادی بیرون میزند. الیکا هنوز خواب است. تخت را ترک میکنم و در جستجوی منبع صدا از پنجره به بیرون خیره میشوم. یکی از کشتیهای تفریحی است روی تنگه بوسفور و در حال عبور از زیر پل عظیمی که استانبول شرقی را به غربی وصل میکند. از خودش رد سفیدی از آب کفآلود باقی میگذارد و غرورآمیز از قایقهای بادبانی و موتوری سبقت میگیرد. روی عرشهاش، توریستها، از هر سنی، در جنب و جوش اند...